۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

عقده ایها چطور بزرگ میشن؟!!

دوستی دارم که اجدادش به شهری کوچک که قبلها روستایی بوده بر میگرده، برام تعریف میکرد که همیشه در روزهای خاص مثل تعطیلات عید یا محرم ها و روزای از این قبیل مجبور به رفتن به اون شهر کذایی و دیدار با اقوامی میشه که حتی برای  یکبار هم تو عمرش اونا رو ندیده! در یکی از این دیدارها به خونه ی شخصی رفته که آدم جالبی بوده در نوع خودش!
برام اینطور تعریف کرد که وقتی در خونشون رو زدیم شخصی ریشو با قیافه ای چرک! در رو باز کرد، بعد از احوال پرسی وارد خونشون شدیم پامو که تو خونه گذاشتم متوجه پرده ای برزنتی وسظ خونه شدم! خواستم گوشه ای بشینم که صاحب خونه گفت اونور نه! اینور، اونجا مخصوص خانوماست! من که چشمام مثه وزغ ورقلنبیده بود! به بقیه نگاه کردم دیدم اونا هم مثه من شاخ درآوردن! با اخم رفتم اون سمت یه گوشه نشستم، برادرم کنارم نشست و مادرم از ما جدا شد و رفت اون سمت پرده! بابام با صاحب خونه گوشه ای نشستن و شروع کردن به صحبت کردن، پسر صاحب خونه اومد کنار من و داداشم، من هم دیگه حوصله ام سر رفته بود که به پسر صاحبخونه گفتم میشه تلویزیون رو روشن کنی؟ پسر جواب داد ما تلویزیون نداریم، بابام نمیزاره! گفتم چرا؟ مگه تلویزیون چه مشکلی داره؟ گفت آخه  تلویزیون فوتبال و کشتی پخش میکنه مردا لختن! من هم  خواهر دارم تو خونه درست نیست!! منکه دیگه مونده بودم چی بهش بگم به برادرم نگاه کردم دیدم از خنده سرخ شده و داره به زحمت خودشو کنترل میکنه! بهر حال وقتی که از خونه اونا بیرون میومدیم یواش تو گوش بابام گفتم یادتون باشه هر وقت خواستین بیایین خونه این دیوونه ها بهم بگین من نیام!
وقتی اینارو واسم تعریف میکرد عصبانی بود و هی فحش نثارشون میکرد!

این ماجرا منو یاد یه داستان دیگه انداخت که دوست دیگه ای تعریف میکرد، میگفت داشتم تو محوطه دانشگاه قدم میزدم یکی بچه های سیریش دانشگاه منو دید اومد به سمتم می دونستم دنبال یه گوش مفت میگرده باز وز-وز کنه! میگفت این پسر آدم خیلی مذهبیه و مادرش تو مج لسه و نمی دونم چه غلطی میکنه اونجا!! خلاصه اومد جلو سلام کرد شروع کرد راجع به جامعه تز دادن و من احتمال میدادم شر و ورهایی که  مادرش تو مجل س ترشح میکنه و حفظ کرده اومده اینجا د اره بلغور میکنه! یعنی من خیلی حالیمه! بعد وسط نطق طرف یهو گوشیم دیلینگ دلینگ کرد، نگاه کردم گوشیمو دیدم یادم رفته بلوتوسم رو خاموش کنم یعنی یه عکس واسم فرستاده و اجازه ارسال میخواد! میگفت من بله رو زدمو عکس فرستاده شده همینطور که پسره فس فس میکرد من عکسو باز کردم دیدم عکس یه خانوم نیمه ل خت! دیدم پسره نطقش بنده اومده هیچی نمیگه، برگشتم نیگاش کردم دیدم با چشای ورقلنبیده مات و مبهوت عکس شده، خندیدمو خواستم عکس رو پاک کنم که یهو گفت 1 دقیقه گوشتو میدی نگاه کنم؟ یه طور خاصی نگاهش کردمو گفتم بگیر! یه چند دقیقه ای گوشی دستش بود، زیر چشمی نگاهش کردم دیدم داره هی عکس رو بالا و پایین میکنه! عین یه بچه 15 ساله که انگار داشت چیز عجیب و جدیدی رو کشف میکرد هیجان زده شده بود! واقعن انگار اولینبار بود که چنین چیزی میدید! اناگر نه انگار که همین دو دقیقه پیش داشت یه نطق قهار میکرد و واسه جامعه نسخه می پیچید! حالا با یه عکس ژستش فرو ریخت! گفتم بس دیگه خوردی عکسو! حالا خوبه نیمه ل خته اگه کامل بود چیکار میکردی؟ بده گوشی رو! پته پته افتاد گفت نه بابا! عکسو که پاک کردم داشتم گوشیتو نگاه میکردم! گوشی جالبیه! گفتم آخه گوشی لکنتی من (w810) چه جالبیتی داره؟ دیدم سرخ شده گوشیمو بهم داد گفت من برم دیرم داره میشه، گفتم باشه برو به سلامت! خداحافظی کرد دوید و رفت، منم با خودم گفتم آره بدو برو یه توالتی جایی گیر بیار خودتو خالی کن!!
فردا روزی این آدم میشه راننده مامانش بعد از طریق مامانش وارد مجل س میشه و بعد یه کاره مم لک ت!

پی نوشت: منظور از نقل این دو داستان این بود که آدمایی که تو خانواده هایی مثل داستان اول بزرگ میشن، عقده ای هایی میشن مثل تو داستان دوم!
پی نوشت 2: خواستم واسه این پست عکسی بذارم! هرچی فکر کردم چیزی به ذهنم نیومد!

۸ نظر:

  1. (دوست عزیزم علیرضا! باید ببخشید که مطلب زیر رو برات فرستادم و وقتتو میگیرم. جوابیه است به یه کامنت. دوست دارم بخونید هر چند میدونم (و میدونید) که این فضا عوض بشو نیست... لطفتونم دیدم. حتما سر وقت خدمتتون میرسم. در ضمن مطلبتون واقعا تو این حال بد بهم چسبید! یه جورایی ارتباط داره. مگه نه؟!)

    جای خالی شعور...

    حیفم میاد از یه "مسلمون" از یه "انسان" و کسی که اسم خودش رو میزاره "ایرانی" که انقدر خار و ذلیل باشه که برای خالی کردن عقده هاش بیاد تو وبلاگ دیگران فحش بنویسه... واقعا ما کی میخوایم نشون بدیم پرچمدار شعور و فرهنگی پنج هزار ساله ایم... کی میخوایم نشون بدیم یه "مسلمون واقعی" و پیرو محمد و علی هستیم؟ اشکال کار کجاست که کسی به این کار سخیف و بی وجاهت تن میده...؟ اینم میخوایم بنویسیم به پای نظام یا حکومت...؟ شاید همه شما که میاین اینجا (نظرات) پیش خودتون بگید (ای بابا عیب نداره... چون اولین باره داری فحش میشنوی ناراحتی... و یا مثلا: بی خیال رفیق همه جا از این آدمای مریض پیدا میشن اینا کارشون همینه...) اما خدای من شاهده وقتی کامنت این بنده خدا رو دیدم ناراحت نشدم که ای داد... من میرم میگردم و نخبه ترین آدمای فضای مجازی رو پیدا میکنم برای دوستی اونوقت میان اینو میبینن آبروم میره... خداشاهده اینطور نبود... از لطف این دوستان مگه چیزی کم میشه؟ اصلا این بندگان خدا که آشناییشون با من صرفا تو این فضاست و ...
    بلکه دلم سوخت... واسه اون "بنده خدا"... واسه تک تک اون کسایی که هیچ جایی واسه خالی کردن سرخوردگیهاشون ندارن.... واسه کسی که واقعا نمیدونم آیا کسی بالا سرش بوده یا نه...؟
    من کامنت این بنده خدا رو حذف نکردم. مشخصه. میشه دید اما یه چیزی به خودش میگم...
    رفیق من! برادر عزیزم! دوست بزگوار من...
    واقعا نمیدونم چه اشتباهی مرتکب شدم در حق شما که رو به روی من نمیتونستی حرفی بزنی و اومدی اینجا به من فحش دادی... فقط یه خواهش دارم.

    اگر (دقت کن. مرد باش و خوب به حرفم گوش بده) اومدن به اینجا وفحش دادن به من کمی _ نمیخوام همشو _ فقط کمی از دردها و عقده های تو رو تسکین میده من تا قیام قیامت حاضرم کامنتای تو رو بزارم به عنوان پست تو وبلاگم....
    ازت خواهش میکنم باز هم بیا و به من فحش بده....



    برادر کوچک تو
    سروش ستایش

    پاسخحذف
  2. يعني نسل همچين آدمايي هنوز منقرض نشده؟
    سلام

    پاسخحذف
  3. cسلام. خوبی. والا این چیزی که اول گفتی اینقدر عجیبه ولی من باورو میشه

    پاسخحذف
  4. عقده اي ها هيچ وقت بزرگ نمي شن. البته به لحاظ ذهني! و خب مي دوني که اين انسانهاي کوچک در اطرافمون کم نيستند!

    پاسخحذف
  5. سلام علیرضا جان...خوبی ؟ کم پیدا و نیستی!

    منم با نظر گلناز موافقم که آدم های عقده ای هرگز بزرگ

    نمی شن!

    پاسخحذف
  6. بد نباش عليرضا جان
    بد نباش
    عزيزم دنيا كه اينجور نمي مونه
    سلام

    پاسخحذف
  7. :-o
    عجب!
    آدم می مونه چی بگه! از این جور آدم ها و اینجور خانواده ها کم نداریم! اینا آخرش یا از ایم ور بوم میوفتن یا از اون ور ! یا اصلا کلن رو بوم نیستن بندگان خدا!
    سکوت می کنم و لب می گزم !!!!

    پاسخحذف
  8. اينجا هيشكي سر جاش نيس (كيوسك)
    سلام

    پاسخحذف